سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هزینه و مراحل کارهای پزشکی

بهبودی

در سال 2010 درماتیت سبورئیک یک آجیل سخت برای ترک بود و هنوز هم وجود دارد. ناامید از پیدا کردن راه حل ، من بعد از متخصص پوست و مو ، متخصص پوست را دیدم که هر یک از کارمندان دیگر را استخدام می کنند تا در مورد زندگی من مثل یک لحظه قابل تعامل بحث کنند. حدود یک سال طول کشید تا یک راه حل پیدا کنید: یک دور از استروئیدهای خوراکی که سیستم ایمنی بدن من را راه اندازی مجدد کردند (که از آن زمان به دلیل "آسیب احتمالی کبدی کشنده کبدی" از بازار خارج شده اند) ، به علاوه یک کتکونازول ضد قارچ فقط ضد نسخه که برای شما تجویز می شود. که هنوز مجبور هستم روزانه از آن استفاده کنم و یک پماد سرکوب کننده سیستم ایمنی در شب. هر روز احساس می شد در یک جهنم کاملاً شخصی به دام می افتید - و با توجه به عدم اطمینان پزشکان از این وضعیت ، به نظر می رسید که ممکن است دیگر تمام نشود. این یک گزینه واقعی بود ، و من یک خاطره نامشخص از مادرم دارم که به من می گوید باید بیشتر از ابروهایم باشم.

 

کاشت ابرو طبیعی

در این مدت ، من نیز بدون توقف در مرورگر انتخاب کردم. در آن زمان ، روانشناسان چیز زیادی درباره انتخاب مزمن پوست نمی دانند. با این حال "dermatillomania" ، گرچه از آن زمان به این بیماری به بیماری اختلال نامشخص تغییر نام داده است ، اما به عنوان "یک بیماری روانی مرتبط با اختلال وسواس-اجباری" توصیف شده است. دانستن آن به عنوان OCD مفید است. من به هر کاری می دهم که بتواند به موقع به همان معالجه درمانی که من دیدم برگردم ، که سعی کرد چیزهای دیگری به من بگذارد تا انگشتان من را اشغال کند و به او بگویم که به جای آن پزشک تجویز کند. گزینه های رفتاری باعث خجالت نشدند ، بنابراین من طرف دیگر با ابروهای پراکنده بیرون آمدم ، که از ماه های صدمات تکراری برداشت نکردم و رشد نکردم.

 

راهنمایی ها ، قوس ها و دم های مرورگر من به سختی ضربه خورده بود ، با پوست برهنه که چسبانش می کند و فقط موهای ضخیم و نازک و ابرو مانده است. بعد از چهار سال پر کردن مرورگرهایم با هر گزینه ای که Sephora مجبور به ارائه آن بود ، من تغذیه شدم و می خواستم ابروهایی را که می خواستم داشته باشم ، اگر بیماری آنها را از من دور نمی کرد. هر عکسی از خودم که می گرفتم و از آن متنفر بودم ، مرورگرهایم و خودم را مقصر می دانم - نه فقط به خاطر انتخاب کردن آنها در وهله اول ، بلکه برای پر نکردن آنها به اندازه کافی که خودم را "خوب" جلوه دهم. هر روز صبح فشارها زیاد بود که به نوعی خودش وحشتناک بود. هرکجا که می رفتم ، پارانویا مانند یک رشته احساس می کرد ، نگرانی مداوم از اینکه مرورگرهای من "جابجا شده" یا از بین رفته است. من دقیقاً به یاد نمی آورم که یاد گرفتم که پیوندهای ابرو حتی وجود دارد ، اما در سال 2014 یک پزشک در نیویورک وجود داشت که این کار را انجام می داد. بنابراین تعطیلات زمستانی سال تحصیلی من ، تصمیم گرفتم ابروهایی را که می گرفتم پس بگیرم.